بَرَره، اسم یه شهر کوچیک عجیب و غریب با مردمی عجیب و غریب تر بود که زائیده ی تخیلات مهران مدیری و تیم نویسندگانش بود. انقدر آداب و رسوم مردمش خاص و حیرت آور بود که گاهی فکر می کردیم این یه تکه از مریخه که جدا شده و افتاده روی زمین. زبونشون، تعاملاتشون، مراسمات مختص ازدواجشون، کشاورزیشون، نژاد پرستی و تاریخ سازی شون، جنگ و تجارتشون، آثار باستانی شون، مملکت داریشون و خلاصه همه ی کارهاشون مختص خودشون بود و انحصاری!!
تو خیلی از قومیتها؛ به سختی یه غریبه رو داخل جمعشون میپذیرن، خیلی از مردم دنیا، تابع سنت های خاص و بعضن دور از عقل، توی مسائل مختلف هستن، خیلی ها هم هستن که برای موفقیت و طی کردن سریع پله های ترقی، تنها روش هایی که بلدن سواری گرفتن از گُرده ی دیگران و چاپلوسی صاحب منسب هاست! اما برره ای ها توی این موارد رکورد دار و صاحب سبک بودن. شاید هم اهالی منطقه یا شهر یا کشوری، توی یک یا دو مورد از اینها، از برره ای ها هم پیشی گرفته باشن اما هیچ نقطه ای روی زمین نیست که تمام این ویژگیهای اعجاب آور رو یک جا داشته باشه!
مدتیه متوجه شباهت های باور نکردنی زیادی بین محله ای که توش ساکن هستیم با برره شدم.
مثال میزنم: