قصه با غین!

قصه های واقعی، قصه های مجازی، قصه های من

قصه با غین!

قصه های واقعی، قصه های مجازی، قصه های من

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
  • ۹۹/۰۱/۲۹
    4*4

پرچم سفید

سه شنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۱ ب.ظ

وسط معرکه ی جنگ

که از همه طرف تیر و ترکش به سمتت میاد

و داری با تمااااام وجوووود مقاومت میکنی

 یهو خودت هم با خودت درگیر میشی

از خودت می پرسی: 

 

واقعن راه ساده تری برای حفظ چیزایی ک برات ارزش دارن وجود نداره؟

واقعن بهای نجیب موندن انقدر سنگینه؟

واقعن هر کس نخواد همرنگ جماعت بشه سزاوار رسواییه؟

میرسه لحظه ای ک از درون خالی میشی

دستاتو میبری بالا

چشماتو میبندی

و تسلیم میشی sad

بذار بزنن

بذار هرکدومشون یه تیکه ازت بِکَنَن

بذار مث لاشه‌ی یه خرِ مرده هر کدوم یه لگد بهت بزنن

بذار با حرفاشون

نگاهاشون

مقایسه هاشون

طعنه هاشون

قضاوتهاشون

روحتو سر ببرن

دیگه نمیجنگی

اون لحظه ک پرچم سفیدو تکون میدی

لحظه ی مرگ توعه

مرگ با شکوهی نیست

خدا برا هیشکی نخواد 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی